میدونی هرچقدر دارم سعی میکنم که برام بی اهمیت بشی،یه
نیرویی نمیذاره این کار رو بکنم...میخوام کاری کنم که بود و نبودت برام فرقی
نداشته باشه،اما نمیشه... کاش میشد برا همیشه فراموشت کرد؛اخلاقت خیلی عجیبه!یه لحظه
مهربون،یه لحظه بی حوصله،یه لحظه... کاش منم مثل تو بودم...چقدر راحت دلکندی... میدونی چندوقته ازت بی خبرم؟میدونی چقدر با خودم کلنجار
میرم تا ازت خبری نداشته باشم؟ همش دنبال یه بهونه ام که ازتو خبردار شم... هرچی بهونه داشتم گرفتم،دیگه هیچ بهونه ای ندارم... حالا نوبت توست،هر بهونه ای بگیری خریدارم... چقدر سخته کسی رو دوست داشته باشی که دوستت نداره...چقدر
سخته برای کسی اهمیت قائل شی که براش بی اهمیتی!!! تو همین لحظه هاست که ناامید از همه ی امیدهای دور و نزدیکت
میشی!!! ناامید از هرچی عشقه!!!
درسته که یه روزی فراموش می کنی و یه روز دیگه فراموش می شی ولی اینو
بدون فراموش شدگان هرگز فراموش کنندگان را فراموش نمی کنند...
نظرات شما عزیزان:
|
About
دعایت قبول شد مادربزرگ.... من(پیر)شدم... Archivesارديبهشت 1394اسفند 1393 مرداد 1393 خرداد 1393 خرداد 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 آذر 1391 آبان 1391 مهر 1391 شهريور 1391 مرداد 1391 تير 1391 خرداد 1391 ارديبهشت 1391 AuthorsmozhganLinks
تفریحی
LinkDump
حمل ماینر از چین به ایران Categoriesکاربران آنلاين:
بازدیدها :
<-PollItems->
|